این روزها حسی دارم آمیخته با دلتنگی . . . کم می آورم ، بازوانی می خواهم که تنگ در برم بگیرند ، اما نه هر بازوانی ، فقط حصار آغوش تو . . . دلم لحظه ای را می خواهد ! که تو باشی … همین کنار نزدیک به من درست روبروی چشم هایم همنفس نفسهایم خیره شوم به لبهایت دست بکشم به تک تک اعضای صورتت بعد چشمهایم را ببندم و … ” ببوسمت “ آن لحظه دنیای من تمام می شود . ,صدایت میکنم هرشب,صدایت را دوست دارم,صدایت میزنم بشنو صدایم,صدایت میکنم,صدایت را شنیدم,صدایت میکنم بشنو صدایم,صدایت را,صدایت میزنم,صدایت,صدایت که ببارد ...ادامه مطلب